عيد فقرا!
عيد است و بار ديگر زين روز در هراسم
گاهي پي لوازم گاهي پي لباسم
وقتي که اهل خانه در جلسه ي شبانه
ديدند خريد من را، گفتند بي کلاسم!
گويا خبر ندارند از وضع جيب بنده
بيکاري و نداري کرده است آس و پاسم
گويا خبر ندارند بي وقفه در شب و روز
بهر گرفتن وام پيوسته در تماسم
به علت آايمر وبي! ادامه شعر پس از رجوع به دفتر شعرم درج خواهد شد!.
درباره این سایت